سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرجی دیگر

سلام رفقا، اگه یادتون باشه در مورد وضعیت معلوم الحال و.... نمازخونه سینما صحرا یه پست گذاشته بودم! آدم باید منصف باشه! میخواستم بگم از چند روز بعد اون قضیه رونق نمازخونه بیشتر شد و از غربت دراومد!(ما دو نفر به پنج نفر افزایش ...)

بازم جای شکرش باقیه(کاچی  بهتر از هیچی...) 

البته بماند که سر نماز مغرب بعضی وقتا برق اون اتاق کوچیک می رفت و ما شاعرانه!!!!!!!! نماز  می خوندیم، ولی  خوب بازم شکر...

شکر... شکر....


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/24ساعت 2:30 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

پیشاپیش شهادت جانسوز بزرگ بانوی کوچک کربلا ، دردانه آل عبا، سبط علی(ع) و زهرا(س)،بر دلسوختگان عاشورایی تسلیت باد...

اگه خدا بخواد هفته دیگه عازم سوریه هستم .انشالله نائب الزیاره باشم.

التماس دعا


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/24ساعت 2:24 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

می خواستم (البته با تاخیر) تقارن زیبای طلیعه پیروزی بر بلند بام ایران زمین ومیلاد باقرآل نبی(ع)،شکافنده علوم علوی ، جانشین نبی و وصی ،پنجمین ستاره آسمان امامت،امام محمد باقر(ع) را تبریک بگم.

یه تبریک دو منظوره


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/24ساعت 2:20 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

گلی سبز و تناور داشت گلدان ...

نگاهی خیره بر در داشت گلدان...

دو رکعت ندبه خواند و منتظر شد...

نباریدی ترک برداشت گلدان...

امام مهربونم ببار ...که کویر دلم ترک خورده ...

ببار ...

ببار..

اللهم عجل لولیک الفرج...


نوشته شده در سه شنبه 86/11/16ساعت 1:23 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

گلی سبز و تناور داشت گلدان

نگاهی خیره بر در داشت گلدان...

دو رکعت ندبه خواند و منتظر شد

نباریدی ترک برداشت گلدان....

امام مهربونم ببار ...که کویر دلم ترک خورده....

ببار

ببار.....

ببار....


نوشته شده در دوشنبه 86/11/15ساعت 2:53 عصر توسط پرنده نظرات ( ) |

یه سلام پرتب وتاب به رفقای گل..به تب و تاب این روزای پیروزی..می دونین بچه ها انگار ما ایرونی ها گاهی وقتا خیلی فراموشکار میشیم..

یا مثلا خیلی وقتا به اسم  و رسم یه موردی میچسبیم و بعدش ماهیت اون یادمون  میره...

خلاصه سرتونو درد نیارم ...این ایام دهه فجر خدا توفیق داد و دوباره تو جمع خبرنگارا راه پیدا کردیم!!!!!!

میدونین که من یه هنرمند متعهدم که برام مهمه چی به سر سینمای مملکت اسلامی میاد.(به خدا قصدم خودستایی نبودا)

خلاصه ما مثه هرسال رفته بودیم سینما مطبوعات(سینماصحرا)موقع اذان که شد رفتیم سراغ نماز خونه دیدیم که اون قسمت شده روابط عمومی!و چند تااز مسئولین زحمتکش روابط عمومی گفتن که نمازخونه خواهران دیگه نداریم!!!!و......

مثلا برین رو پله ها یا قسمت مردونه .....!!!!!!!!!!

آخه یکی نیست بگه پدرتون خوب مادرتون خوب من که هیچ اون خانمای خبرنگاری که از 10 صبح میان سینما تا 10 شب دو وعده نمازشونو چی کنن؟!!!!!!!!!!!!

بعد میگن جشنواره فیلم فججججججججججججر.بابا شما آخه یادتونه که فجر چی بود چی شد!!!!!!!

البته در نهایت من که به همراه دوستم جلوی نمازخونه آقایون ایستاده بودیم ...یه خبرنگار غیرتی پیدا شد و گفت نمازخونه مختلته!!!!!!!!!!!!

و بعد رفت پرس وجو که خواهران کجا نماز بخونن؟؟!! بعد از مدت های مدید مستخدم سینما پیدا شد و گفت اتاق کوچولوهه(نمازخونه اسبقققققققققق!!!!!!!!!) هنوز هست ولی پشت روابط عمومی و کنار آپارات!!!!!!

خلاصه اینکه ما فهمیدیم غیر از من و دوستم کسی نماز خون نبوده که بپرسه و این معمای جای نماز خونه به جای روز سوم همون روز اول حل بشه!!!!!!!!!!!!!!!

امام خمینی  کجایی ؟؟!؟!

اینجور وقتا میگم آقا خودش باید بیاد دیگه العجل العجل العجل......... 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 86/11/15ساعت 2:50 عصر توسط پرنده نظرات ( ) |

سلام دوستای عزیز !باور کنید من خودمم .فقط آدرسم عوض شده .البته ببخشید که اطلاع  رسانی ضعیف بود و درست حسابی خبر ندادم..

تمام صفحه نظراتمم که پاک شده ... دوستامو گم کردم...آهای دوستای عزیز شما ها پیدام کنین....!!!!!!!!!


نوشته شده در دوشنبه 86/11/15ساعت 2:29 عصر توسط پرنده نظرات ( ) |


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 11:41 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

 

سلام به دوستای وبلاگی عزیز!تسلیت این ایام سپری شده رو هرچند دیر بپذیرید!عزاداری ها قبول! راستش این مدت بیشتر مشغول تفکر و خوندن بودم تا نوشتن. به قول بزرگی منبع اگه پر باشه آب بیشتر داره والبته بهتر...


به هرحال این تاخیر رو شاید نیاز داشتم. انشاالله بعد از این بهتر ادامه بدم.

البته دعا کنید وقت کنم به روز بشم. چون تقریبا سه هفته دیگه عازم سوریه هستم اگه


خدا بخواد!( بعد ایام اربعین برمیگردم....)


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 11:6 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

 

سلام البته به خودم سلام کردم.چون کسی صدای منو نمیشنوه...


آره کم آوردم...بریدم...یه  مدت نوشتم ...بعد دیدم..انگار نه انگار..دریغ از مراجعه ..اینگار این


وبلاگ یه نقطه کوره که کسی نمی بینه!!!


ترجیح دادم همون نشریه خودمو که کاغذیه و حداقل مخاطبم می خونه ادامه بدم...


                                                                  اینه رسم دنیا.... 


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 11:4 صبح توسط پرنده نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >
Design By : Pars Skin